سهی اندیش را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

 

 

علائم و نشانه های افسردگی

 

در مقاله قبلی در مورد افسردگی و تعریف آن صحبت کردیم. همانطور که ذکر شد ، مي توان گفت كه نشانه هاي  افسردگي در دل تعريف آن نهفته است. لذا لازم است افسردگي را با مجموعه نشانه هايش ببينيم نه بصورت مجزا، تا در دام ديدگاههاي عاميانه نيفتيم. گرچه تشخيص نهايي و قطعي افسردگي مسلما  با متخصص است،نه احساس خودمان ياتذكر اطرافيانمان.

توجه به اين نكته مهم است که از ميان نشانه ها كه بصورت فرمولبندي براي تشخیص متخصصان ارائه ميشود، انعطاف پذير باشیم  وبدانیم که تشخیص نياز به مصاحبه باليني فرد  دارد، چراكه ما با انسان مواجه هستيم و اين تشخيص بنا برشرایط و ویژگی های هر فرد متفاوت خواهد بود.

نكته مهم ديگر، اين است كه همانطور كه در تجربه هاي مختلف ديده شده، گاهي يك فرد با وجود تشخيص افسردگي، تعداد مشخصي از نشانه ها را ندارد و برعكس افرادي هستند كه به ظاهر نشانه ها را دارند، ولي مبتلا به افسردگي نيستند. لذا تشخیص افسردگی به معنای واقعی آن نياز به دقت و هوشياري زياد دارد.

 

در حالت فرمولي دسته بندي نشانه هاي  افسردگي به اين شرح است:

 نشانه هاي رفتاري: كاهش فعاليت، كناره گيري، کندی حرکت، واکنشهای تاخیری به محیط -فقدان علاقه به فعاليت هاي قبلي و کناره گيري از ديگران- غفلت از مسئوليت ها و توجه نکردن به ظاهر شخصي- تحريک پذيري و به آساني دستخوش خشم شدن

نشانه هاي انگيزشي: بي علاقگي، سستي، فقدان انگيزه به منظور پيگيري اهداف، نارضايتي کلي از زندگي

نشانه هاي هيجاني: اضطراب، احساس گناه افراطي يا خود سرزنشي - گريه هاي مکرر يا فقدان پاسخ دهي عاطفي- ناتواني از لذت بردن از هر چيزي- احساس نا اميدي يا بي ارزشي- - فقدان صميميت نسبت به خانواده و دوستان- بدبيني نسبت به آينده- احساس درماندگيافکار خودکشي- غمگيني، اضطراب، خشم و ديگر عواطف ناخوشايند

نشانه هاي  شناختي: تمركز كم، ناتواني در تصميم گيري کاهش توان حافظه، ناتواني در تمرکز، بلا تصميمي و آشفتگي، کاهش توانايي رويارويي با مسائل روزمره

نشانه هاي جسمي: اختلال در اشتها، خواب و ميل جنسی-  خستگي مزمن و فقدان انرژي -  فقدان کامل اشتها يا خوردن اجباري - بي خوابي، بيداري زود هنگام صبحگاهي يا خواب بيش از حد سردردها ، پشت دردها و ساير شکايات مشابه بدون دليل - مشکلات گوارشي شامل درد معده، تهوع، اشکال در هضم و تغيير در کارکردهاي روده اي مثل يبوست-  چرخه هاي نامنظم قاعدگي در بانوان-  کاهش يا افزايش غير متعارف وزن -فقدان يا کاهش تدريجي ميل جنسي .     

                                             

 

مشاهده شده در بسياري موارد بيمار يا خانواده ها، مشكلات روانپزشكي ديگری را كه ربطي به افسردگي ندارد بعنوان افسردگي تلقي كرده اند، يا برعكس افسردگي را  فقط يك ناسازگاري يا اضطراب ساده مي انگارند!

لذا براي پيشگيري از چنين اشتباهات بزرگي لازم است به چند نكته توجه كنيم: 

  

   # اول اينكه از بين ٨ نشانه اصلي فرد مي بايستي حداقل ٥ نشانه را داشته باشد.

  # دوم اينكه اين نشانه ها دوام داشته باشد. يعني براي اكثر روزها و ساعتها او را درگير كند.         

  # سوم اينكه روي بخشهاي رواني فرد تاثير گذاشته باشد، يعني باعث نااميدي، تنهايي، بي ارزشي و تغييرات شناختي او شده باشد . و در آخر باعث اختلال محسوس  در عملكردهاي فردي، خانوادگي، شغلي، تحصيلي و اجتماعي فرد شده باشد. اما بازهم  صرفا كار به اينجا ختم نميشود و ملاحظات ديگري نيز هنوز وجود دارد..

اين مسئله نشان مي دهد كه در تشخيص ها و برچسب  زدنها به چه ميزان بايد حساس و محتاط باشيم.

از آنجائيكه منظور  ما اختلال "افسردگي اساسي" است نه خلق يا حالت افسرده حاصل از وضعيتي ديگر، بنابراين به توضيح بيشتر در اين زمينه مي پردازيم، مواردي وجود دارد كه ممكن است اشتباهاتي در تشخيص روي دهد:                                        

    • اگر علت اختلال خلقي، يكي از بيماريهاي طبي غير روانپزشكي يا عوارض استفاده از دارو، مواد مخدر باشد.
    • بيماراني كه زياد چاق يا لاغرند، اختلالات تيروئيد، سكته هاي قلبي و مغزي .
    • داروهايي مثل: داروهاي قلبي، فشار خون، خواب آور، ضد تشنج، ضد پاركينسون، ضد درد، ضد باكتري، ضد سرطان، ضد روانپريشي، همگي ارتباط با علائم افسردگي دارند.
  • افسردگي همچنين مي تواند يكي از خصايص بسياري از اختلالات رواني مانند اختلال اضطراب، پانيك، وسواس، اختلالات خوردن، اسكيزوفرنيا و... والكليسم، باشد.

جالب است بدانيد كه وضعيت عكس هم وجود دارد يعني بسياري افراد ( بيشتر در زنان) نخست با شكايات جسمي به دفعات به پزشكان مراجعه ميكنند و پس از آزمايشات مكرر و معاينات بدني كامل كه اغلب نتيجه آنها تشخيص بيماري خاصي ندارند، درمصاحبه تشخیصی توسط روانشناس یا روانپزشک ، نشانه هاي لازم  تشخيص افسردگي را پر ميكنند.

هنگام برخورد با نشانه هاي افسردگي چه كنيم؟

برآورد مي شود حدود ٩٠ درصد افراد در طول زندگي خود با چندين علامت افسردگي در خودشان و يا در افراد نزديكشان  روبرو مي شوند. با اين حال شمار اندكي از افراد به روانشناس و روانپزشك مراجعه ميكنند. اغلب ترجيح مي دهند تا پايان عمر از بيماري رنج ببرند، تحملي كه به بهاي تبديل شدن يك افسردگي ساده به اختلالي مزمن تبدیل شود.

بنابراين دقت و تشخيص صحيح اوليه توسط  خود فرد، خانواده و اطرافيان او بسيار مهم است.  

در مرحله بعد، ميبايستي فرد را جهت مراجعه به متخصص و پيگيري درمان تشويق نمود.

نكته ضروري اينكه با ديدن هر يك از علائم جسمي و روحي بلافاصله آنرا به افسردگي نسبت ندهيم و تداوم  حداقل دو هفتگي آنها را در نظر داشته باشيم..

با ديدن علائم دچار ياس و نااميدي وسردرگمي نشويم..

به درمان خودراي و خانگي نپرداخته و به راه حلهاي افراد غير متخصص اكتفا نكنيم.

 

شخصی که در حال افسرده شدن است خود به سادگی قادر به احساس این نشانه ها است ، اما خانواده ی این افراد باید کاملا آنها را درک کنند و تا جایی که ممکن است با خواست های آنها موافقت داشته باشند تا زمانی که شخص از این دوران بحرانی که به آن دچار شده است و از برزخی که در آن به سر می برد خارح شود . در این مرحله خانواده و حمایتشان نقش اساسی را دارد..

بنابراين اگر  بتوانيم علائم شايع افسردگي را بهتر شناسايي كرده و به موقع  به متخصص مراجعه كنيم، قطعا از بروز بيماريهاي جدي تر جسمي و رواني پيشگيري خواهيم كرد.

 

منابع:

"زمینه های آسیب شناسی روانی" . ریک انگرام ، جوزف پرایس. مترجمان: فاطمه زرگر، الهام اشتاد، شیما تمنایی فر(1391). انتشارات ارجمند.

" درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن" . پروانه محمدخانی، حمید خانی پور، فیروزه جعفری (1392).دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.

 

  تهیه و تنظیم: طیبه اکبری - روانشناس

سلسله مباحث افسردگی را با صوت وتصویر در کانال مرکزدر تلگرام با ما دنبال کنی  @sahiandishe