سهی اندیش را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

 

کاربرد هيپنوتيزم در کاهش درد

 

        هيپنوتيزم روشي است که در کنار ساير تکنيک هاي روان درماني براي افراد داراي انواع اختلالات روانشناختي مثل افسردگي، اضطراب ، وسواس و مشکلات جسمي مانند چاقي، اعتياد، مشکلات درد و ... به کار مي رود. اين نوع تکنيک اثر قطعي و مهم روان بر بدن را به روشني نشان مي دهد و کارايي آن در مطالعات بسياري تاييد شده است.

 

 

     در روش هيپنوتيز درمانگر آموزش ديده پس از استفاده از يکي از تکنيک هاي ورود به هيپنوز، به بيان القائات بي حسي و يا بي دردي در ناحيه آسيب ديده مي پردازد. معمولا "در اين روش حس دردي که در ابتدا بيمار تجربه مي کند با احساس هايي نظير گرمي، سنگيني و فشار جايگزين مي شود. هيپنوتيزم در کاهش درد بيماران سرطاني در فرايند درمان موثر است و حتي اضطراب آن ها را نيز کاهش مي دهد.

     هيپنوز كه قديمي‌ترين تكنيك روان درماني است، در خط مقدم جبهه‌ي دانش تعامل ”روان- مغز- بدن“ نيز قرار دارد. هيپنوز شامل يك توانايي اختصاصي براي توجه متمركز و تجسّم ، حين كاهش و به حداقل رساندن آگاهي از محيط است. پديده‌ي هيپنوز به صورت خود بخود و بدون القاي رسمي نيز رخ مي‌دهد. علاوه بر آن ظرفيت تجربه‌ي هيپنوز به صورت قابل توجهي بين افراد مختلف، فرق دارد و يك صفت ثابت است. ظرفيت هيپنوز را مي‌توان به خوبي تشخيص داد و از آن به عنوان يك كمك ارزشمند در بسياري از استراتژي‌هاي روان درماني استفاده كرد.

     گرچه ”آگاهي از محيط“ هم حين خواب و هم در هيپنوز كاهش مي‌يابد اما ”توجه متمركز“ كه در حالت خواب به صورت يكنواخت منتشر شده است، حين خلسه‌ي هيپنوتيزمي افزايش مي‌يابد. از زمان ”فرانس آنتوان مِسمِر“ روشهاي القاي هيپنوز و استفاده از پديده‌ي خلسه براي تغييرات روان درمانگرایانه با ابهام مواجه بوده است و اين امر منجر به فقدان فهم دقيق در مورد تفاوت‌هاي بين جنبه‌هاي مختلف تجربه‌ي هيپنوتيزمي شده است چون اين جنبه‌ها تحت تأثير فاكتورهاي مربوط به درمانگر و فاكتورهاي فردي نظير درجه‌ي هيپنوتيزم پذيري، سبك شخصيتي، و ميزان انگيزه‌ي شخص، قرار مي‌گيرد.

     فرد هيپنوتيزم كننده، هيپنوز را به سوژه تحميل نمي‌كند بلكه نقش درمانگر بيشتر شامل ارزيابي ظرفيت بيولوژيك ذاتي فرد براي تجربه‌ي خلسه و آموزش به بيمار براي استفاده از هيپنوز طي برنامه‌ي روان درمانيِ تعيين شده است.

     مي‌توان هيپنوز را حالتي از تمركز دقيق توأم با توجه، گيرندگي فعال ، و كاهش آگاهي از محيط در نظر گرفت. همچنين حس اتوماتيك و غير ارادي بودن (به اين صورت كه حركات بدن گويي خودكار هستند) وجود دارد، و ادراكات تلقين شده مي‌توانند ادراكات معمولي را تغيير داده يا جايگزين آنها شوند. در حقيقت، الگوي فعاليت الكتريكي مغز كسي كه هيپنوز شده بيشتر شبيه الگوي كسي است كه كاملاً بيدار و متوجه است تا كسي كه خوابيده است.

     یكي از اثرات بسيار خوب درماني هيپنوز اثر بي‌دردي و بي‌حسي هيپنوتيزمي است اين تكنيك در جهت كنترل درد از اواسط قرن نوزدهم گزارش شده است. معروف است كه هيپنوز در كنترل دردهاي شديد بعد از جراحي بسيار موثر است به نظر مي‌رسد كه هيپنوز با سه مكانيزم اوليه تاثير مي‌كند:

  • راحت كردن و شل كردن عضلات
  • تغييرات ادراكي
  • تغيير جهت شناختي

      معمولاً درد با انقباض عضلاني همراه است .بيماران معمولاً نقاطي از بدنشان را كه دردناك است بي‌حركت نگه‌ مي‌دارند تا درد آن كم شود.چون انقباض عضلاني مي‌تواند خود به خود ايجاد درد در بافتهاي طبيعي كند و به دليل اينكه كشش در قسمت دردناك بدن مي‌تواند درد بيشتري ايجاد كند، تكنيكي كه پيشنهاد مي‌شود بايد در جهت راحت و شل شدن عضلات باشد تا بتواند درد را كاهش دهد لذا بعد از اينكه بيمار وارد خلسه هيپنوتيزمي شد اولين قدم اين است كه به او شل شدگي عضلاني عمومي بدهيم و تجسماتي را كه باعث شل شدن عضلات مي‌شود (مثل حالت شناور شدن و سبك شدن) تلقين كنيم. اين تجسمات معمولاً ايجاد شل شدگي و آسايش جسمي و عمومي و كاهش درد مي‌كنند.

      دومين جزء اصلي بي‌دردي در هيپنوتيزم تغييرات وابسته به ادراك است، به بيمار مي‌آموزيم تجسم كند آن قسمت از بدن كه مصدوم است به خواب رفته و بي‌حس شده است. اين روش مخصوصاً در افرادي كه هيپنوتيزم پذيري بالايي دارند بسيار موثر است. اين افراد معمولاً مي‌توانند به خوبي و راحتي احساس بي‌حسي رادر فك جهت كارهاي دندانپزشكي تجربه كنند، احساس داروي بي‌حسي را در داخل گونه و فكشان به راحتي تجسم و احساس كنند و سپس اين بي‌حسي را به نقاط ديگر بدن كه دردناك است منتقل كنند. بعضي از بيماران به راحتي مي‌توانند احساس درد را در بدن خودشان خاموش كنند و ديگر هيچ دردي در نقطه صدمه ديده احساس نكنند. اما رايج‌‌تر از همه آن است كه معمولاً سوژه مي‌تواند احساس درد را با يك احساس ديگر كه خفيف تر است جايگزين كند. معمولاً استعارة درجه حرارت بسيار موثر است به دليل اينكه درد و درجه حرارت متعلق به سيستمي واحد هستند كه Lateral Spinotalamic Tract (دسته جانبي نخاعي- تالاموسي) ناميده مي‌شود. لذا تجسم اينكه قسمت صدمه ديده بدن سردتر و يا گرم‌تر بشود (نظير تجسم غوطه‌ور شدن در آب يخ يا گرم شدن زير آفتاب) معمولاً به بيمار در انتقال و دوركردن امواج درد كمك مي‌كند.

     بعضي از بيماران ترجيح مي‌دهند تصور كنند كه درد عنصري است با ابعاد سه گانه كه قابل حركت دادن و انتقال است. يا اينكه مي‌توان آن را از بدن بيرون راند ،گويي يك مايع غليظ است كه از بدن خارج مي‌شود. گروه ديگر دوست دارند تصور كنند كه مي‌توانند از بدنشان جدا شوند به عنوان مثال مي‌توانند سفري به اتاق ديگري در همان خانه داشته باشند. استفاده از هيپنوز در جهت افزايش جذب در تجسمات كه باعث كاهش درد و اضطراب‌هاي ناشي از آن مي‌شود به صورت مستقيم و يا غير مستقيم به بسياري از بيماراني كه درد دارند و آنان كه مشكلات ديگر پزشكي دارند كمك مي‌كند.

     افرادي با هيپنوتيزم‌ پذيري كمتر، به تكنيك پرت كردن حواس كه كمك مي‌كند تمركز بر قسمت‌هاي حسي در ديگر اعضاي بدن را افزايش دهند، بسيار خوب جواب مي‌دهند. تحريكات دردناك در اين افراد بيشتر جلب توجه مي‌كند و يكي از راههاي درمان اين افراد استفاده از هيپنوز براي كمك كردن به جلب توجه به حس اندام‌هاي ديگر آنهاست در اين افراد استفاده از هيپنوز به همراه تكنيك‌هاي ديگر كنترل خشم و هيجان بسيار مؤثر است. متاآناليز جديد هيپنوتيزمي نشان داده است كه تلقين‌هاي هيپنوتيزمي براي بي‌دردي اثر متوسط تا بسيار قوي بر روي بيماران دارد و مديريت درد توسط هيپنوز بسيار موثر است .

 

  • مثالی از تلقينات هيپنوتيزمی

    "همينطور كه خود را شناور تصور مي‌كني تجسم كن كه در يك درياچه يخي غوطه‌ور هستي درياچه را خيلي يخ در نظر بگير آنقدر كه احساس كني آب هر لحظه سردتر و سردتر مي‌شود. تو خواب رفتگي و مور مور شدن، و كم كم بي‌حسي راكه از طرف آب سرد به بدن تو وارد مي‌شود احساس مي‌كني. اين مور مور شدن و بي‌حسي شديد و شديدتر مي‌شود و همانند يك لايه محافظ اطراف شكم تو را مي‌گيرد لذا تو ياد مي‌گيري كه درد را از اين قسمت بدنت خارج كني".

     به بيمار گفتيم كه اين تلقين را هر يك تا دو ساعت تمرين كند و هر بار به خود تلقين پس هيپنوتيزمي بدهد كه اين احساس بي‌حسي در بدن او ايجاد شده است حتي زماني كه از خلسه خارج شده است." زماني كه به اين بي‌حسي تجسمي رسيديد مي‌توانيد شروع به گسترش آن كنيد تا تمام ساعات و تمام روز با شما همراه باشد. اگر چه مي‌دانيد كه درد كماكان ادامه دارد شما احساس بي‌حسي و خواب رفتگي در آن ناحيه را بيشتر از درد احساس مي‌كنيد. با اين تلقينات بيمار توانست به زندگي عادي خود بدون استفاده از دارو ادامه دهد.

    يكي از اهداف اوليه اين است كه به بيمار آموزش دهيم چگونه جنگيدن با درد را متوقف كند و تنش‌هاي سايكوفيزيولوژيك و ناراحتي‌ها را كاهش دهد در حاليكه بطورهمزمان، كنترل درد با تصورات خواب رفتن و مور مور شدن را افزايش مي‌دهد. لذا بيمار مي‌آموزد كه با درك درد، از راه توجه به "خروج صدمه از بدن" تطابق پيداكند. "افزايش آگاهي" در خلسه باعث مي‌شود كه بيمار با قدرت تمام به علائمي كه از بدن به طرف بالا، به طرف مغز در حال حركت هستند جواب دهد و توسط تمرين و انتخاب شخصي بيمار، بر روي علائمي كه از طرف مغز به طرف پايين به طرف اعضاي ديگر بدن در حركت هستند تاثير بگذارد. در خلسه، فعاليت تجسمي ونيز اثرات انتخابي "ذهن- بدن" افزايش مي‌يابد.

     قبل از اينكه درمانگر وارد مرحله هيپنوز شود ابتدا بايد مزمن و يا حاد بودن درد را مشخص كند، در حالت‌هاي حادّ شكستگي‌ها و تصادفات و يا صدمات بدني بيمار ممكن است وارد مرحله‌اي از خلسه مداوم شود كه قدرت هيپنوتيزم پذيري او را بالا مي‌برد و به حداكثر مي‌رساند انگيزه كمك گرفتن در اين شرايط باعث مي‌شود كه تلقين پذيري بيمار افزايش يابد. در حالات حاد، تلقينات مستقيم، نتايج فوري و سريع دارد حتي اگر بيمار هيپنوتيزم پذيري ضعيف داشته باشد كه در شرايط عادي اين تلقينات بر روي او هيچ اثري ندارد.

     در اورژانس‌هاي حاد پزشكي سريعترين احتياج بيمار شايد دست‌يافتن به يك متخصص براي گرفتن كمك باشد. خيلي از مواقع اين مسئله مي‌تواند منتهي به اثر موج (Ripple Effect) شود كه عبارت است از توانايي بيمار براي دروني كردن چيزهايي كه به او آموزش داده شده و استفاده كردن اين آموخته‌ها از طرف خود بيمار. براي دردهاي مزمن كمك كردن به بيمار شامل تغيير طريقه زندگي بيمار است در رابطه با ارتباطات اجتماعي، فعاليت‌هاي اجتماعي، پيروزي‌ها و شكست‌ها و سيستم زندگي قديمي او تغييرات اساسي لازم است.درجه موفقيت هيپنوتيزم در اين بيماران بستگي به انگيزه آنها دارد و همچنين بستگي دارد به قدرت درمانگر در ارائه سيستم زندگي جديد به نحوي كه براي بيمار قابل قبول بوده و با سبك شخصيتي و ظرفيت هيپنوتيزم پذيري بيمار منطبق باشد.

     مثل ساير تكنيك‌هاي درماني (مثلاً داروهاي مسكن) هيپنوز زماني موثرتر است كه در ابتداي چرخه درد استفاده شود. بايد به بيمار آموزش دهيم كه تكنيك‌هاي هيپنوتيزمي را سريع، زود و به دفعات انجام دهد. زيرا اين روش بسيار ساده، موثر و بدون عوارض جانبي است.

     هيپنوز در بچه‌هايي كه مشكل درد دارند به صورت قابل توجهي موثر است. چند تحقيق خوب نشان داده است كه اثر هيپنوتيزم در درد بچه‌ها بسيار قابل توجه است و اين امري بديهي است زيرا اصولاً بچه‌ها درجات هيپوتيزم پذيري بالاتري نسبت به بزرگترها دارند ظرفيت تجسمي بچه‌ها بقدري شديد است كه ريلكس كردن جداگانه معمولاً ضرورتي ندارد. بطور طبيعي بچه‌ها وقتي تجسم خود را حين تغييرات ادراكي بي حسي هيپنوتيزمي بكار مي‌اندازند ريلكس مي‌شوند.

 

گردآورنده : دکتر فاطمه فیاض (روانشناس سلامت)