مدیریت سرنوشت خود

     سعادت و خوشبختی و شادمانی یک "احساس" است. یک وضعیت روانی هیجانی است و ما مسئول ساختن این "احساس" هستیم.

         درس اول - زندگی چگونه عمل می کند؟

        "شما مسئول تمامی تجارب زندگی خود هستید." در اینجا نکته ی ظریفی بکار رفته است. توجه کنید، جمله می گوید: " تجارب زندگی " و نه " اتفاق های زندگی ".

        شما مسئول هر آنچه برایتان اتفاق می افتد نیستید چون روی آنها کنترلی ندارید ، مثل سیل، طوفان یا افت وخیز بازار سهام. وقتی وقایع در زندگی رخ می دهند، چگونگی واکنش شما به رویداد ها، تجارب زندگی شما را می سازد. بنابر این شما همواره بر چگونگی تجربه کردن زندگی کنترل دارید. چگونگی عملکرد این فرآیند را با هم مرور می کنیم.

       مرحله اول : " کنش های زندگی " است. کنش های زندگی به معنای اموری است که در زندگی اتفاق می افتند. می تواند هر چیزی باشد . ممکن است ازدواج کنید، ترفیع بگیرید ، عصبانی شوید، و....برای سهولت آنرا با حرف x نشان می دهیم.

       مرحله دوم : " واکنشی " است که شما از خود نشان می دهید . این واکنش یا پاسخ را با حرف y نشان می دهیم، که می تواند هم واکنش هیجانی، مثل احساس شادی ،خشم، یا ناکامی باشد، یا می تواند یک واکنش رفتاری باشد مثل خندیدن، مشت کوبیدن به دیوار ،گریه کردن و.. باشد. بنابراین به نظر می رسد که زندگی « کنش » می کند و شما « واکنش » نشان می دهید.

       فرایند فوق چیزی است که در ظاهر به نظر می رسد؛ اما در واقعیت زندگی با سه عامل کار می کند:

      بین کنش زندگی و واکنشِ شما ،گام واسطه ای وجود دارد که همواره این شمایید که آن را انتخاب می کنید یعنی در هر رویداد، بسته به آن که چه معنایی به واقعه بدهید ، واکنش خود را نسبت به آن شکل می دهید و می سازید. بنابراین ،این معنا بخشی است که می تواند در تجربه ی زندگی مشکلات فراوانی برایتان ایجاد کند یا چشم اندازهای مثبت تری را در برابر دیدگانتان بگشاید. می توانید واکنش و پاسخ خود به وقایع زندگی را از طریق نظارت بر افکار و اندیشه هایتان کنترل و مدیریت کنید . این را به خاطر داشته باشید که زندگی کنش می کند و این شمایید که به کنش زندگی واکنش نشان می دهید. مسئولیت افکار و اندیشه هایتان را بپذیرید و برای تمام واکنش هایتان احساس مسئولیت کنید. افکار راه گشا را انتخاب کنید.آن گاه زندگی بهتری تجربه می کنید، و مطمئن خواهید شد "شمایید" که تجارب زندگیتان را می سازید.

         درس دوم - جملاتی که باید از آن پرهیز کرد.

        برخی جملات می توانند برای شما مشکلاتی ایجاد کنند به خصوص زمانی که آن ها را بدون فکر کردن در مورد معنای واقعی شان به کار می برید. برای مثال کلمه " نتوانستن " را در نظر بگیرید. تا به حال شده که به خود بگویید نمی توانم..... مثلا" نمی توانم وزنم را کم کنم، نمی توانم ببخشم، نمی توانم سیگار را ترک کنم. هیچ کدام از این جملات درست نیست. دقت کنید!

       "نتوانستن" به معنای انجام پذیر نبودن است؛ پس اگر نشود کاری را انجام داد ، با امر غیر ممکنی روبرو هستید. مثل این است که نمی توانید مانند پرنده پرواز کنید. کاربرد " نمی توانم " درست نیست، کلمه درست " نمی خواهم " است. " نمی خواهم " به معنای اراده نکردن است، به معنای "من انتخابش نمی کنم " است. مثلا" من نمی خواهم وزن کم کنم که از نظر عملی امکان پذیر است ولی ما "انتخاب" میکنیم انجامش ندهیم.

       وقتی که می گویید نمی توانم ، به خودتان فرصت می دهید که تلاش نکنید و با این دیدگاه، پیش ازآنکه شروع کنید ،تسلیم شده اید. بنابراین هر وقت متوجه شدید که به خودتان می گویید "نمی توانم"، با آن چالش کن، آن گاه کلمه ی "نمی خواهم" را به جایش بگذارید ، چرا که این واژه در مورد یک انتخاب آگاهانه تراست و تمرین مسئولیت پذیری شما را به چالش فرا می خواند. یاد بگیرید که روش اندیشه اتان را تغییر بدهید ، آنگاه زندگی به سوی بهتر شدن پیش خواهد رفت.

منبع‌                       

20 درس عالی برای مدیریت سرنوشت خود

گردآورنده : راحله سازگار - مشاور