سهی اندیش را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

 

مجموعه مهارتهای ارتباط بین فردی

 

 

خود افشایی

نشان دادن صریح و محترمانه اینکه من کی هستم ، در چه موقعیتی قرار دارم و دوست دارم چطور با من رفتار شود، نشان دهنده قاطعیت در روابط، و محور آن توانایی افشاء افکار ، احساسات ، علایق و دیدگاههای خود به دیگران است . هر چه دوطرف یک رابطه بیشتر خود را برای دیگری به شکل مناسبی افشا کند هم کدورتها دررابطه زودتر از بین میرود و هم سوء تفاهم ها مرتفع می گردد. درمقابل عدم افشا خودممکن است علاقه نداشتن به ارتباط و یا ناراحتی از آن تلقی شود.

خودافشایی، احساسات و نگرانیهای مارا به سطح رابطه می آورد زیرا تنها دراین حالت است که حل کردن آنها امکان پذیر می شود. هرچه طرفین از خود بیشتر صحبت کنند رابطه به سمت سازندگی بیشتر حرکت می کند. بنابراین افشا خود به صورت صریح (مستقیم و روشن) و در یک بافت محترمانه تفاهم را افزایش می دهد.

هنگام تجربه رویدادهای نامتعارف هر فردی تمایل فزاینده ای برای بازگویی تجربه خود و یا در میان گذاشن آن با فردی دیگر پیدا می کند. وقتی ناراحت هستیم گرایش به پپیدا کردن یک فرد مطمئن برای درد دل کردن داریم و درواقع یکی ازروشهایی که همه انسان ها درهنگام رویارویی با تجارب ناراحت کننده به آن گرایش پیدا می کنند سفره دل گشودن است.

تکرار ذهنی تجارب دردناک، ناشی از تلاش فزاینده ذهن ، به درونی سازی و یا جذب تجارب ، در ذهن خود است . افزون براین احساسات ناشی ازتجارب دردناک نیزانرژیهایی هستند که از درون فشارمی آورند و نیاز به ابراز دارند. چرا که هر حسی انرژیی است که ازدرون ارگانیسم را آماده عمل به شیوه خاصی می کند. به عبارت دیگر، به سبب نیاز به انسجام و وحدت محتویات ذهن و فشار احساسات ناشی از رویدادها تجارب ناراحت کننده مکررا به یاد می آیند تا درمحتویات حافظه به عنوان یک تجربه معمولی جذب و هضم شوند و انرژی ناشی ازآنها خنثی گردد. اما از سوی دیگر، به سبب دردناک بودن یادآوری چنین تجاربی ذهن ما را به اجتناب فعال از به یادآوردن آنها وا می دارد. تعارض بین فراموش کردن و جذب کردن تجربه در ذهن می تواند تنش شدیدی در فرد ایجا کند وحتی به بیماری روانی منجر شود. پدیده ای که سازو کار بنیادی شکل گیری مشکلات روانی است.

نشخوارهای ذهنی، افکار ناراحت کننده، تکرارخیالی تجارب منفی و یا علائم مشکلات روانی، همگی همان تنش شدید ناشی از اجتناب از افکار و احساسات برای ابراز شدن است. رهایی از این تنش رویارویی با افکارو احساسات عمیق خود درباره تجارب ناراحت کننده صحبت درباره آنها لمس کردنشان و اعتراف به داشتن چنین تجاربی دردناک است.

گاهی گریز از درمیان گذاشتن افکار و احساسات خود و رویارویی با آنها به یک سبک در زندگی تبدیل می شود که دراینحال مقوله شخصیت بازدارنده به میان می آید. و شخصیت بازدارنده یک الگوی رفتای پایدار است که درآن میل به بیان احساسات ، افکار ، و تجارب سرکوب می شوند.

برخی مواقع افراد احساس می کنند آشکارکردن افکار و تجاربی که اجتماع آنها را نمی پذیرد ممکن است موجب تنبیه و یا طرد آنها گردد. برخی مواقع افراد احساس می کنند آشکار کردن افکار و تجاربی که اجتماع آنها را نمی پذیرد ممکن است موجب تنبیه و یا طرد آنها گردد. برخی از بیان تجارب منفی و آسیب زای خود اجتناب میکنند چون هیچگاه احساسات عمیق خود را با کسی درمیان نگذاشته اند.

صداقت از ویژگیهای ارتباطی فطری در انسان است و برهمین اساس انسان فی نفسه به سوی تماس اصیل و یا به عبارتی منعکس ساختن افکار و احساساتی که در درون تجربه می کند گرایش دارد. ما گرایش داریم ازعمل کورکورانه براساس هنجارها و انتطارات دیگران پرهیز کنیم و به صرف و اضطرار راضی کردن دیگران وهمرنگی عمل نکنیم.

اما این گرایش در تضاد با گرایش فطری دیگری قرارمی گیرد. نیاز به ارتباط و دلبستگی و پیوند با همنوع. این دو نیاز و گرایش فطری درتعارض قرار می گیرند و بتدریج جهت حفظ ارتباطات به پنهان سازی تجربه های درونی خود از دیگران می پردازیم. اینکار آنقدر ادامه می یابد و در تار و پود وجود ما تنیده می شود که افکارو احساسات اصیلمان را ازخود نیز پنهان می کنیم. این پنهان سازی درجهت حفظ تداوم ارتباطات و دلبستگیها صورت می گیرد. اما به سبب عدم اصالت ارتباطات و تصنعی بودن آنها نیاز به ارتباط و پیوند نیز ارضا نمی شود.

ترس ازافشا خود و تماس اصیل کم کم منجربه شکل گیری تاکتیکهایی درارتباط می شود که از یک ارتباط اصیل پیشگیری می نماید.

پادزهر تاکتیکها و بازیهای فرار از ارتباط اصیل با دیگران خودافشایی است . تمرین خودافشایی می تواند این سناریوی مخرب را که از دوران کودکی فرا گرفته می شود دگرگون سازد. خودافشایی ضرورت تام در روابط پایدار وصمیمی است و اگر درکوتاه مدت تنش رابطه رابیشترمی کند دربلند مدت آنرا به سوی مسیرهای سازنده هدایت می نماید.درمقابل بازداری نه تنها دربلند مدت رابطه رابه سوی تخریب سوق مید هد پیامدهای فردی منفی ای نیز دارد.