سهی اندیش را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

 همدلی شاید تنها مهارت ارتباطی مهم است که نیاز به یادگیری دارد. در مورد همدلی سوءتفاهم های زیادی وجود دارد و بندرت به شیوه ای بکار بسته شده که همه ابعاد آن شناخته شود. اجازه دهید با تعریفی روشن از همدلی آغاز کنیم و این که چگونه غالبا به درستی درک نمی شود.

 

                                           

همدلی چیست؟

همدلی توانایی داشتن احساس مشابه از چیزی است که دیگری احساس می کند. وقتی در کنار فردی قرار می گیرید و اجازه می دهید که خودتان را وارد احساسات او کنید، این کار این پیام را ارسال می کند که شما به احساست او گوش می دهید و توجه می کنید.

در این تعریف همدلی به عنوان توانایی درک احساسی مشابه احساس دیگری توصیف شده است. این توصیف نمی گوید که آنها دقیقا چه، و چگونه احساسی دارند، و این یک تمایز اساسی است.

اجازه دهید این تفاوت را با استفاده از وضعیتی رایج توضیح دهم:

تصور کنید که به تازگی مادرتان را که به او خیلی نزدیک بودید از دست داده اید و فقط چند روزی از خبر بهت آور این مرک ناگهانی می گذرد. احساس می کنید که با این غم بزرگ از پای درآمده اید. روزی همسایه تان شما را می بیند، نزدتان می آید و در تسلیت به شما بیان می کند " خبر از دست دادن مادرتان را شنیدم واز فقدان او واقعا متاسفم . می دانم چه احساسی داری منهم مادرم را سال گذشته از دست دادم . واقعا خیلی سخت بود. زمانهایی بود که دائما به او فکر می کردم، اما بالاخره به روال عادی زندگی برگشتم. مطمئنم این وضعیت برای شما هم پیش می آید و به احساس مشابهی خواهید رسید".

اگر مثل بیشتر مردم در این موقعیت قرار بگیرید، با حسی در درون مواجه می شود که بخشی از شما رفتار همسایه را نگرانی برای کمک به شما تعریف می کند ، و این که می خواهد بگوید که تنها نیستی و دیگرانی مثل او هم مصیبتی مشابه را تجربه کرده اند. اما بخش دیگری از شما که غالبا قویترین بخش وجودتان است با فریادی از درون می گوید "تو واقعا نمی دانی که چه احساسی دارم. واضحه که نمی تونی بفهمی، چون وضعیت من اصلا شبیه شرایط و وضعیت تو نیست". و درعین حال با لبخندی مودبانه کلماتی حاکی از تشکر به کار می برید و با احساس غم و تنهایی درک نشدن از همسایه دور می شوید.

 

همدلی واقعی در برابر همدلی ساختگی :

آیا آنچه همسایه تان در مورد فقدان مادرش بیان کرد ، همدلی ای واقعی بود؟ این کار او کوششی بود حاکی از صداقت. اما همدلی وی ساختگی بود. چرا؟ به خاطر این که فاقد دو عنصر اساسی یک همدلی اصیل بود.

  • همدلی اصیل و واقعی همیشه ابتدا بردرک آنچه شخص دیگر احساس و تجربه می کند تمرکز دارد. در این موضوع شما غم عمیق و حس سنگینی از فقدان مادرتان را تجربه می کردید. همسایه متوجه این امر نشد زیرا او برتجربه خودش تکیه داشت ونه بر تجربه شما . او چنین فرض می کرد که احساس شما را می داند. بنابراین بدون گوش دادن به احساس شما صحبت کرد و متوجه احساس متفاوت شما با تجربه شخصی خودش نبود.
  • عنصر دومی که در همدلی وجود دارد صراحت درآمیختن عاطفی و احساسی با دیگری است . بنابراین شما نه می توانید دقیقا احساس دیگری را درک کنید، و نه در این باره کوشش می کنید. شما فقط به خود امکان می دهید که امر مشابهی را احساس کنید.

این احساس حقیقتا از جایی می آید که فراتر از تجربه شخصی تان است. زیرا چیزی را در گذشته تجربه کرده اید، و توانسته اید با دیگری در تجربه او ارتباط برقرار کنید. تفاوت در حفظ تمرکز بر احساس اوست. همدلی واقعی همچون پرتو لیزر عمل کرده و بر تجربه طرف دیگر متمرکز است . این شیوه شما را قادر می سازد تا عمیقا گوش دهید و با نگرانی واقعی از فقدان حاصله و نیز توجه به او ارتباط برقرار کنید. اگر بتوانید این کار را انجام دهید طرف مقابل احساس نزدیکی بیشتری کرده و به شما علاقمند می گردد.

 

 

 مهناز مرادی "مشاور- زوج درمانگر"

مطالب و ویدئوهای ما را در صفحه اینستاگرام مرکز دنبال کنید

#sahiandish_moshavere

 

درخواست این فعالیت از سهی اندیش